از زمانی که واژه تربیت مثل بقیه ی واژه های فرهنگی و درون گروهی مراکز فرهنگی ، دچار “مُد زدگی” شد و ردیف کردن آلبوم گزارش و پُز دادن هایش به تاثیر دار بودن فعالیت های تربیتی ترجیح داده شد ، معلوم بود در تربیت واقعی و کادر سازی به مشکل بر خواهیم خورد.

◀️ وقتی کار تربیتی را در نوشتن طرح درسی ، برگزاری دوره های تربیت مربی و عناوین مشابه ، خلاصه کردیم و در اجرای آنها با مراکز دیگر وارد رقابت شدیم ، گوی سبقت را در شکست ” کار تربیتی ” از یکدیگر می ربودیم !

◀️ وقتی “تربیت” را حاصل یک فرایند هدف دار انسانی دانستیم و متربیان و مخاطبانمان را حاصل آن فرایند ، ناخواسته در “تربیت” دچار “شرک ” شدیم ، که اولین و آخرین مربی خداست و هدایت نیز از آنِ اوست !

◀️ وقتی “مربی” بعنوان اولین و اصلی ترین رکن یک کار تربیتی ، خروجی فلان دوره و فلان کلاس درس باشد تکلیف متربیان معلوم است که به قول آقامجتبی تهرانی “مربی” باید “مربا” باشد یعنی در خودش ، خلقیاتش ، اخلاقیاتش و ارتباطش با رب العالمین(بعنوان مربی اصلی) به گونه ای رفتار کرده باشد که متربی از او نشود بلکه در او ببیند (مسلما چنین شخصی در دوره های تربیت مربی یافت نخواهد شد )

◀️وقتی در فضای تربیتی یا همان اتمسفر مراکز ،رقابت منفی با فلان مرکز و مجموعه “هدف” باشد ، گزارش دادن و رزومه سازی برای مرکز اولویت شود ، فعالیت های سیاسی جناحی جایگاهی در مجموعه پیدا کند ، مسولین و مدیران آن دچار عجب و غرور شوند و یا دروغ و غیبت و تهمت و تمسخر در مجموعه رایج شود ، در واقع روی آسفالت ، بذر و دانه کاشته ایم ؛ هرچه نور و آب هم داشته باشیم ، رشدی در کار نیست !

◀️وقتی فعالیت تربیتی در کنار بقیه ی فعالیت ها قرار بگیرد و با فعالیت هایی چون پخش کلیپ در مراسمات، توزیع نشریه ، فروش محصولات و غرفه زدن برای گپ وگعده های دانش آموزی مقایسه شود و کور کورانه بخواهد از مراکز دیگر تقلید شود، نباید منتظر فرجی در فعالیت های تربیتی باشیم که “تربیت” قابلیت الگوبرداری ندارد و در هر مرکز نسخه و روش خودش را دارد !

◀️وقتی هزینه هایی که برای یک کار و فعالیت تربیتی صرف میشود ، شبهه ناک ، بی قانون و یا از منابعی باشد که اصطلاحا بانی آن در پرداخت خمسش دقت نکرده ، چگونه انتظار نیروی کارامد تربیتی و خروجی مناسب باشیم !؟

◀️وقتی انگیزه ارتباط (جذب) و عضوگیری با انگیزه های شخصی و مجموعه ای همراه شود نباید منتظر جوان مومن انقلابی باشیم ! مسلما خروجی مرکزی که وظیفه محور بوده و بر مبنای رسالتش و بدون سر و صدا و هیاهو های تبلیغاتی و با اصالت بخشیدن به مخاطب نه مرکز و اعتبارش ، کار تربیتی میکند بمراتب بیش از مراکزی است که این موارد برایشان اهمیتی ندارد و بیش از آنچه به فکر مخاطب باشند سابقه و عده و عده ی مجموعه برایشان مهم است !

به نظر من کار تربیتی یک فعالیت “قدسی” و یک رسالت “آسمانی” است که به عهده ی مراکز فرهنگی گذارده شده و نباید تحت هیچ شرایطی “زمینی” بِشود !

فتامل . . .

نویسنده:سید احسان خادمی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *