: أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء ﴿24﴾ آيا نديدی خدا چگونه مثل زده سخنى پاک كه مانند درختى پاک است كه ريشه‏اش استوار و شاخه‏اش در آسمان است

تفسير آیه ( تفسیر نمونه جلد 10 )

در اينجا صحنه ای از تجسم حق و باطل ، كفر و ايمان ، طيب و خبيث را ضمن يك مثال جالب و بسيار عميق و پرمعنى بيان كرده است .

نخست مى فرمايد : آيا نديدى چگونه خدا مثالى براى كلام پاكيزه زده ، و آن را به شجره طيبه و پاكى تشبيه كرده است ؟ ( الم تر كيف ضرب الله مثلا كلمه طيبه كشجره طيبه ) .

سپس به ويژگي هاى اين شجره طيبه (درخت پاكيزه و پر بركت ) مي پردازد و به تمام ابعاد آن ضمن عبارات كوتاهى اشاره مى كند . اما پيش از آنكه ويژگي هاى اين شجره طيبه را همراه قرآن بررسى كنيم بايد ببينيم منظور از « كلمه طيبه » چيست ؟

بعضى از مفسران آن را به كلمه توحيد و جمله « لا اله الا الله » تفسير كرده اند . در حالى كه بعضى ديگر آن را اشاره به اوامر و فرمان هاى الهى مي دانند و بعضى ديگر آن را ايمان مى دادند كه محتوا و مفهوم لا اله الا الله است . بعضى ديگر آن را به شخص مؤ من تفسير كرده اند .  بعضى روش و برنامه هاى سازنده را در تفسير آن آورده اند .

ولى با توجه به وسعت مفهوم و محتواى كلمه طيبه مى توان گفت همه اينها را شامل مى شود ، زيرا « كلمه » به معنى وسيع همه موجودات را در بر مى گيرد ، و به همين دليل بر مخلوقات « كلمه الله » گفته مى شود . و « طيب » هر گونه پاك و پاكيزه است . نتيجه اين كه اين مثال هر سنت ، دستور ، برنامه ، روش ، عمل و هر انسان و خلاصه هر موجود پاك و پر بركتى را شامل مى شود ، و همه اين ها همانند يك درخت پاكيزه است با ويژگيهاى زير :

1 – موجودى است داراى رشد و نمو، نه بي روح ، و نه جامد و بي حركت ، بلكه پويا و رويا و سازنده ديگران و خويشتن ( تعبير به شجره بيانگر اين حقيقت است ) .

2 – اين درخت پاك است و طيب اما از چه نظر ؟ چون انگشت روى هيچ قسمتى گذارده نشده مفهومش اين است از هر نظر منظره اش پاكيزه ، ميوه اش پاكيزه ، شكوفه و گلش پاكيزه ، سايه اش پاكيزه ، و نسيمى كه از آن برمي خيزد نيز پاكيزه است .

3 – اين شجره داراى نظام حساب شده اى است . ريشه اى دارد و شاخه ها و هر كدام مأموريت و وظيفه اى دارند ، اصولاً وجود اصل و فرع در آن ، دليل بر حاكميت نظام حساب شده اى بر آن است .

4 – اصل و ريشه آن ثابت و مستحكم است به طورى كه طوفان ها و تند بادها نمي تواند آن را از جا بركند و توانایى آن را دارد كه شاخه هاى سر به آسمان كشيده اش را در فضا در زير نور آفتاب و در برابر هواى آزاد معلق نگاه دارد و حفظ كند ، چرا كه شاخه هر چه سركشيده تر باشد بايد متكى به ريشه قويترى باشد (اصلها ثابت ) .

5 – شاخه هاى اين شجره طيبه در يك محيط پست و محدود نيست بلكه بلند آسمان جايگاه او است ، اين شاخه ها سينه هوا را شكافته و در آن فرو رفته ، آرى (شاخه هايش در آسمان است ) (و فرعها فى السماء) . روشن است هر قدر شاخه ها برافراشته تر باشند از آلودگى گرد و غبار زمين دورترند و ميوه هاى پاك ترى خواهند داشت ، و از نور آفتاب و هواى سالم بيشتر بهره مى گيرند ، و آن را به ميوه هاى طيب خود بهتر منتقل مى كنند .

در اينجا ميان مفسران سؤ الى مطرح شده ، و آن اينكه آيا درختى با صفات فوق وجود خارجى دارد كه « كلمه طيبه » به آن تشبيه شده است ؟ ( درختى كه در تمام فصول سال سرسبز و پر ميوه باشد ) .

بعضى معتقدند كه وجود دارد و آن درخت نخل است ، و به همين جهت مجبور شده اند كه « كل حين » را تفسير به « شش ماه » كنند . ولى به هيچ وجه لزومى ندارد كه اصرار به وجود چنين درختى داشته باشيم بلكه تشبيهات زيادى در زبان هاى مختلف داريم كه اصلاً وجود خارجى ندارد ، مثلاً مي گوییم قرآن همچون آفتابى است كه غروب ندارد (در حالى كه مى دانيم آفتاب هميشه غروب دارد ) و يا اين كه هجران من همچون شبى است كه پايان ندارد (در حالى كه مى دانيم هر شبى پايان دارد ) .  به هر حال از آنجا كه هدف از تشبيه مجسم ساختن حقايق و قرار دادن مسائل عقلى در قالب محسوس است ، اين گونه تشبيهات هيچ گونه مانعى ندارد بلكه كاملاً دلنشين و مؤ ثر و جذاب است .

و از آنجا كه يكى از بهترين طريق براى تفهيم مسائل استفاده از روش مقابله و مقايسه است بلافاصله نقطه مقابل شجره طيبه را در آيه بعد چنين بيان مى كند :

اما ( مثل كلمه خبيثه و ناپاك همانند درخت خبيث و ناپاك و بي ريشه است كه از روى زمين كنده شده و در برابر طوفان ها هر روز به گوشه اى پرتاب مى شود و قرار و ثباتى براى آن نيست ) (و مثل كلمه خبيثه كشجره خبيثه اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار).

كلمه « خبيثه » همان كلمه كفر و شرك ، همان گفتار زشت و شوم ، همان برنامه هاى گمراه كننده و غلط ، همان انسان هاى ناپاك و آلوده ، و خلاصه هر چيز خبيث و ناپاك است .

بديهى است درخت زشت و شومى كه ريشه آن كنده شده ، نه نمو و رشد دارد نه ترقى و تكامل ، نه گل و ميوه ، و نه سايه و منظره ، و نه ثبات و استقرار، قطعه چوبى است كه جز به درد سوزاندن و آتش زدن نمى خورد ، بلكه مانع راه است و مزاحم رهروان ، و گاه گزنده است مجروح كننده و مردم آزار ! .

جالب اينكه در وصف شجره طيبه قرآن با تفصيل سخن مى گويد و اما به هنگام شرح شجره خبيثه با يك جمله كوتاه از آن مي گذرد تنها مى گويد ( اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار ) از زمين كنده شده و قرارى ندارد زيرا هنگامى كه ثابت شد اين درخت بى ريشه است ديگر شاخ و برگ و گل و ميوه تكليفش روشن است .

به علاوه اين يك نوع لطافت بيان است كه انسان در مورد ذكر محبوب به همه خصوصيات بپردازد اما هنگامى كه به ذكر مبغوض ‍ مى رسد با يك جمله كوبنده از آن بگذرد !

باز در اينجا مي بينيم مفسران در باره اينكه اين درخت كه « مشبه به » واقع شده است كدام درخت است به بحث پرداخته اند ، بعضى آنرا درخت « حنظل » كه ميوه بسيار تلخ و بدى دارد دانسته اند ، و بعضى آنرا « كشوت » (بر وزن سقوط ) كه نوعى گياه پيچنده است كه در بيابان ها به بوته هاى خار مي پيچد و از آن بالا مي رود نه ريشه دارد و نه برگ (توجه داشته باشيد كه شجر در لغت عرب هم به درخت گفته مى شود و هم به گياه ) .

ولى همان گونه كه در تفسير « شجره طيبه » بيان كرديم هيچ لزومى ندارد كه در هر تشبيه « مشبه به » با تمام آن صفات وجود خارجى داشته باشد بلكه هدف مجسم ساختن چهره واقعى كلمه شرك و برنامه هاى انحرافى و مردم خبيث است كه آنها همانند درختانى هستند كه همه چيزشان خبيث و ناپاك و هيچگونه ميوه و ثمره و فايده اى جز مزاحمت و توليد درد سر ندارد . به علاوه وجود درخت ناپاكى كه آنرا از ريشه كنده باشند و در بيابان بر سينه طوفان و تند باد قرار گرفته باشد كم نيست .

شجره طيبه و خبيثه در روايات اسلامى :

همان گونه كه در بالا گفتيم كلمه طيبه و خبيثه كه به اين دو شجره تشبيه شده مفهوم وسيعى دارند كه هر گونه شخص و برنامه و مكتب و فكر و انديشه و گفتار و عمل را شامل مى شوند ، ولى در بعضى از روايات اسلامى به مورد خاصى تفسير شده كه پيدا است در صدد انحصار نيست .

از جمله در كتاب كافى از امام صادق عليه السلام در تفسير جمله ( كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها فى السماء ) چنين نقل شده است : رسول الله اصلها و امير المؤ منين فرعها ، و الائمه من ذريتها اغصانها ، و علم الائمه ثمرها ، و شيعتهم المؤ منون ورقها ، هل فيها فضل ؟ قال قلت لا و الله ، قال : و الله ان المؤ من ليولد فتورق ورقه فيها و ان المؤمن ليموت فتسقط ورقه منها . یعنی : پيامبر ريشه اين درخت است و امير مؤ منان على شاخه آن ، و امامان كه از ذريه آنها هستند شاخه هاى كوچك تر ، و علم امامان ميوه اين درخت است ، و پيروان با ايمان آنها برگ هاى اين درختند . سپس امام فرمود : آيا چيز ديگرى باقى ماند ؟ راوى مى گويد : گفتم نه ، به خدا سوگند ! فرمود : به خدا قسم هنگامى كه يك فرد با ايمان متولد مى شود برگى در آن درخت ظاهر مى گردد و هنگامى كه مؤمن راستين مي ميرد برگى از آن درخت مى افتد ) .

در روايت ديگرى همين مضمون از امام صادق عليه السلام نقل شده و در ذيل آن مى خوانيم كه راوى سؤال كرد ، جمله ( تؤ تى اكلها كل حين باذن ربها ) مفهومش چيست ؟ امام فرمود : اشاره به علم و دانش امامان است كه در هر سال از هر منطقه به شما مى رسد .

در روايات ديگرى مى خوانيم كه : « شجره طيبه » پيامبر و على و فاطمه و فرزندان آنها است و « شجره خبيثه » بنى اميه است .

در بعضى از روايات نيز نقل شده كه شجره طيبه درخت نخل و شجره خبيثه بوته حنظل است .

و در هر حال در ميان اين تفسيرها تضادى وجود ندارد و همچنين در ميان آنها و آنچه در بالا از عموميت معنى آيه ذكر كرديم هماهنگى برقرار است ، چرا كه اينها مصاديق آن هستند .

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *